یه شب كه من حسابي خسته بودم
همينجوري چشامو بسته بودم
سياهي چشام يه لحظه سر خورد
يه دفعه مثل مردهها خوابم برد
تو خواب ديدم محشر كبري شده
محكمه الهي برپا شده
خدا نشسته، مردم از مرد وزن
رديف رديف مقابلش واستادن
چرتكه گذاشته حساب كتاب ميكنه
به بندههاش عتاب خطاب ميكنه
ميگه :...
بذار عشقت, گله کنه , فریاد بکشه ,
گریه کنه حتی با مشتای زنونه ش بکوبه تو بغلت
آخرش خسته میشه میزنه زیر گریه همونجا باید بغلش کنی
نذار تنها باشه ..حرف نزن..
مرد باید گاهی وقتا مردونگیشو با سکوت گرمش ثابت کنه ...
با بغل مهربونش.....
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان من وتو و آدرس manoto70.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.